آخرین اخبار :
کد خبر : 2221 دوشنبه 11 تير 1397 اجتماعی

کیاسر72 ، کیاسر 97 ؛ 25 سال چه خبر؟؟!!

حدود25 سال پیش ؛ نمایندگان مردم ساری ؛والبته. کیاسردر معیت استان دار وقت؛ امدند تا کیاسر را از روستا به شهر؛تبدیل کنند.

حدود25 سال پیش ؛ نمایندگان مردم ساری ؛والبته. کیاسردر معیت استان دار وقت؛ امدند تا کیاسر را از روستا به شهر؛تبدیل کنند. 

واز آنجا قصه؛غصه ها تبدیل شدن کیاسر مرکز بخش چهاردانگه به شهر شروع شد تا الان سال 97.
کیاسری که از زمان های قدیم در دوره قاجار؛پهلوی در معادلات منطقه نقش داشت. و داری افراد و رجل با نفوذ بودند.
و روستایی بود با حداقل امکانات ولی سرپا و مقتدر؛قرار شد که دیگر روستا نماند و برود به سوی شهر شدند. به امید امدن امکانات؛تکنولوژی و رفاه  و پیشرفت.
کیاسری که معدن ذعال سنگ ؛با حدود1000 کارگر؛و مردمانی که کشاورزی؛دامپروری  میکردند. و اقتصاد ان پویا بود. و بسیاری از ملزومات و مواد غذایی و وسایل مورد نیاز را خود تامین می کردند.
دارای جمعیت متناسب و رو به رشد؛ ساخت و ساز؛سرمایه گذاری های کوچک؛ و اقتصاد خود کفا؛ و روستای کاملا پویا و سر زنده.
اندک امکاناتی در روستا بود. و مهمترین ان شرکت ذعال سنگ که موجب رونق منطقه بود. چه برسد به کیاسر.

و اما از وقتی که حداقل اسم شهر را روی ان گذاشتن. به طبع یک سری ممنوعیت ها و معذوریت ها شامل حال روستا شد.
جمع اوری کامل چارپایان از قبیل گاو ؛گوسفند و......تقریبا نصف مردم داری احشام بوده و خیلی از نیازمندها خود. از قبیل شیر؛گوشت؛تخم مرغ و....را تامین می کرد.
ولی شهر که جای این حیوانات نیست. بعد از تعطیلی شرکت ذعال سنگ که بزرگترین ضربه را به کیاسر وارد کرد. دومین ضربه تبدیل مردم از تولید کننده به مصرف کنند صرف بود.
این قسمت خیلی از معادلات را به هم زد. نبود شعل و شروع مهاجرت گسترده واین یعنی خالی شدن؛ کیاسر؛
ازیک خانواده 8 تا 10 نفره حداکثری مهاجرت کردند واین یعنی تعطیل شدند ساخت و ساز؛ گردش کم مالی؛رکود سنگین بازار؛ تاثیر منفی روی مردم؛ سکوت و سوت و کور؛ محلات؛کوچه ها؛مراسمات ؛ و خیلی چیزهای دیگر
خرابی خانه های خالی؛ بی کشت شدن زمین های کشاورزی؛ و......
والان سال97 است25 سال از تبدیل شدن کیاسر به شهر:حداقل روی کاغد گدشته؛ و کمترین امکانات؛تجهیزات؛پیشرفته ها شامل کیاسر شد. چه قدر غصه دار میشویم وقتی خالی شدن محل را می بینیم. ازبین رفتن تمام نمادهای روستا؛از بین رفتن چشمه ها؛ نبود محصولات کشاورزی طبیعی  ؛ و دامداری؛ خالی شدن ته دل انان که ماندن و نرفتن؛ پسرفت و عقب ماندن از خیلی دیگر مناطق؛ 
آخ ای کاش هیچوقت شهر نمی شد. خیلی چیزها رو از دست دادیم و در عوض چیز کمی بدست اوردیم. 
دلمان تنگ میشود؛برای چوپان و صدای گوسفندان؛ بوی نان مخلی مادر؛ آب خنک چشمه های؛اهنگرخل؛سادات محله؛فرهاد خیل؛ حمام قدیمی و سنتی محل؛ برای شیر آش نشا؛ بوی کاه و کاهگل؛ بازی های مخلی؛آغوزکا_لینگه کا_سنگ سوار کا_ گلمار وچه کا_ پیرمردان با کلاه نمدی و قلیان کشیدن انها در مراسمات؛انار زدن داماد؛ بندا په و کله سر؛ و......
نمیدانیم کیاسر 72 و قبل ان را دوست بداریم یا کیاسر 72 به بعد تا الان را؛دلمان خوش است به اندک امکانت ؛از قبیل اسفالت؛گاز رسانی؛و........
ولی ایا مشکل و نقاط ضعف و کمبودها با چند مسله حل میشود.


ایا اگر روستا بود بهتر نبود؟آیا ما لیاقتمان همین است؟آیا روزهای بهتری در راه است و آیا.... .. ...؟؟؟؟!!!!

دیریست که عاشق این کهنه دیارم
جلالی کیاسری

افزودن دیدگاه

دیدگاه ها